سه پرسش دربارهی امام زمان (زندگی و محل سکونت,ازدواج,جزیره ی خضراء)
منشا این پرسش و سایر برداشت هایی که در مورد محل زندگی امام زمان(عج) و پیوند آن با جریزه ی خضراء و مثلث برمودا صورت گرفته، داستانی است که علامه ی «مجلسی» در بحار الانوار نقل کرده است. ابتدا خلاصه ای از این داستان طولانی نقل می شود و ضمن نقد و بررسی آن، پاسخ سوال ارائه می-گردد. علامه ی مجلسی می گوید:
زندگی و محل سکونت امام زمان(عج)
زندگی امام زمان(عج)
• آیا امام زمان(عج)، می تواند به صورت یک فرد ناشناس در میان مردم زندگی کند؟ در این صورت مسکن و محل زندگی او کجا است؟!
در پاسخ به این پرسش گفتنی است که نمی توان محل خاصی برای آن حضرت در نظر گرفت و منطقه و شهری را به عنوان محل سکونت او معرفی کرد.
اصولا «پنهان زیستی امام» ایجاب می کند که مسکن و مکان زندگی او، کاملا مخفی و ناشناخته بماند.
«سدیر صیرفی» از امام صادق(ع) روایت می کند: «صاحب الامر» از این جهت با یوسف(ع) شباهت دارد که برادران یوسف – با این که عاقل و دانا بودند و قبلا هم با وی معاشرت داشتند – وقتی پیش او رفتند، تا خودش را معرفی نکرد، او را نشناختند و با این که بین او و یعقوب(ع)، بیش از هجده روز راه فاصله نبود، یعقوب از وی اطلاعی نداشت. پس چرا این مردم انکار می کنند که خداوند همین عمل را نسبت به حجت خویش صاحب الامر نیز انجام دهد؟ او نیز در بین مردم تردد می کند و در بازار ایشان راه می رود و بر فرش های آنان قدم می گذارد؛ ولی [مردم] او را نمی شناسند و به همین وضع زندگی می کند تا هنگامی که خداوند به او اذن معرفی به مردم را بدهد.»1
آن حضرت برای انجام وظایف و تکالیف خود از مکانی به مکان دیگر می¬رود و براساس حکایات معتبر، در شهرها و اماکن مختلفی دیده شده است. مدینه، مکه، نجف، کوفه، کربلا، کاظمین، سامرا، مشهد و قم، از جمله¬ی آن است.
در بعضی از زمان ها و مناسبت ها در مکانی مقدس حضور دارد. در این جا به برخی از آن ها اشاره می شود:
مکان های خاص
1. مدینه و پیرامون آن (رضوی)
امام باقر(ع) می فرماید: «ناچار برای صاحب الزمان، عزلت و غیبتی است و طیبه (مدینه) خوب¬جایگاهی [برای ایشان] است.»2
2. مکه و اطراف آن (ذی طوی)
از امام باقر(ع) نقل شده است: «یکون لصاحب هذا الامر غبیه فی بعض الشعاب، [او] او ما بیده الی ناحیه ذی طوی ....؛3 صاحب الامر در یکی از این دره¬ها غیبتی خواهد داشت، سپس با دستش به بخشی از ذی طوی اشاره کرد.»
در دعای ندبه می خوانیم: «لیت شعری این استقرت بک النوی بل ای ارض تقلک او ثری ابرضوی او غیرها ام ذی طوی؛4 ای کاش می دانستم که در کدامین زمین قرار داری و کدام زمین یا خاک وجود نازنینت را بر خود حمل می کند؟ آیا در رضوی هستی یا در جای دیگر؟ آیا در ذی طوی هستی؟»
3. حضور هر ساله در حج و عرفات
از زمان ها و مکان هایی که امام در آن حضور مستمر و دائمی دارد، روز عرفه، موسم حج و در سرزمین عرفات است. امام صادق(ع) فرمود: «یفقد الناس امامهم یشهد الموسم فیراهم و لا یرونه؛5 مردم امام زمان خود را نمی یابند، او در موسم حج [و در منا و عرفات] شرکت می کند و آنان را می بیند ولی آنان او را نمی¬ ینند.»
امام رضا(ع) نیز می فرماید: «انه لیحضر الموسم فیقضی جمیع المناسک ...؛ [مهدی] در موسم حج حاضر می شود و همه ی اعمال را انجام می دهد و در عرفه نیز وقوف می کند و دعای مومنان را آمین می گوید.»
«محمد بن عثمان عمری»، یکی از نائبان چهارگانه ی امام زمان(عج) می گوید: «به خدا سوگند: صاحب الزمان در موسم حج، همه ساله حضور می یابد و مردم را می بیند و می شناسد. مردم [هم] او را می بینند، اما نمی شناسند.»6
4. مسجد کوفه، سهله، کربلا و نجف
ابوبصیر از امام صادق(ع) نقل می کند: «گویا می¬بینم که قائم ما با خانواده اش در مسجد سهله اقامت گزیده است.»7
براساس حکایات معتبر، ملاقات بزرگانی چون مقدس اردبیلی، علامه بحر العلوم، شیخ محمد تقی آملی و ... در مسجد سهله و کوفه صورت گرفته است.8
از مجموعه این روایات و حکایات معتبر، برداشت می شود که آن حضرت در شهرها و مناطق مختلف حضور دارد و محل زندگی ایشان، جای خاصی نیست. پس زندگی او به شیوه¬ی عادی و معمولی است؛ زیرا این گونه زندگی، حساسیت برانگیز نیست و برای آن حضرت نیز آسان تر و طبیعی تر است.
ازدواج امام زمان(عج)
از این که حضرت مهدی(عج) می تواند یکی از بهترین الگوهای جامعه ی امروزی باشد، شکی نیست اما از نظر ازدواج چگونه می تواند الگو باشد در حالی که آن حضرت ازدواج نکرده است!؟
البته درباره ی ازدواج حضرت مهدی(عج) دو نظریه وجود دارد و هر کدام شواهدی دارند. براساس قواعد کلی، می توان گفت: آن حضرت ازدواج نکرده و اشکالی هم نخواهد داشت؛ زیرا آن حضرت هر چیزی را که با غیبت منافات داشته باشد، انجام نمی دهد ازدواج هم با غیبت منافات داشته، مستلزم آشکار شدن وضعیت امام (عج) خواهد بود. ازدواج با وجود غایب بودن آن حضرت ( با توجه به نظر مخفی شدن بدن او از دیده ها)، امکان ندارد و اگر بخواهد ظاهر شود و ازدواج کند، این همان محذوری است که باید از آن دوری کند ...
اگر نظر دیگران (پنهان بودن عنوان و شخصیت امام)، را مورد توجه قرار دهیم، باز می گوییم که ازدواج آن حضرت با شخصیت واقعی خود، امکان ندارد و منافی با اصل «غیبت» است.9
از طرفی دیگر، هیچ دلیل روشن و قطعی، بر وجود زن و فرزند برای آن حضرت نیست؛ چون مسئله ی غیبت، مهم تر از ازدواج است و می تواند برای مصلحت بالاتر، مسئله ی مهم (ازدواج) را ترک کند و اهم را انجام دهد. عمل به سنت پیامبر(ص) می تواند بعد از ظهور و قیام انجام گیرد و بنابر قولی احتمال دارد، ایشان در زمان غیبت صغرا ازدواج کرده باشد؛ اما با آغاز غیبت کبرا به دلیل مصالح مهم تر ازدواج را ترک کرده باشد.
بعضی از شواهد، دال بر وجود همسر و فرزند برای او است؛ از جمله:
الف. قواعد کلی
احکام کلی شریعت محمدی(ص) ایجاب می کند که حضرت بقیه الله(عج) نیز مانند دیگر پیشوایان معصوم تشکیل خانواده داده، از سنت جد بزرگوارش حضرت محمد(ص) پیروی کند. «محدث نوری» می¬گوید: «چگونه ترک خواهد نمود چنین سنت عظیمه ی جد بزرگوار خود را، با آن همه ترغیب و تحریضی که در فعل آن و تهدید و تخویف که در ترک آن شده است! سزاوارترین امت در اخذ به سنت پیامبر(ص) امام هر عصر است و تاکنون کسی ترک آن را از خصایص آن جناب نشمرده است.10
ب. روایات
درکتاب الغیبه، از «مفضل بن عمر» از صادق(ع) نقل شده است: «لا یطلع علی موضعه احد من ولده و لا غیره؛11 بر مکان ایشان هیچ کس، حتی فرزندی از فرزندانش اطلاع ندارد.»
سید بن طاووس در جمال الاسبوع می گوید: «روایتی با سندهای متصل یافتم که حضرت ولی عصر(عج) را اولادی بسیاری هست که در شهرهای کرانه ی دریا حاکم و والی هستند و در نیکی و بزرگواری، در راس نیکان روزگار و در قله ی صفات ابرار و اخیار هستند.»12
«ابوبصیر» از امام صادق(ع) نقل می کند: «گویا میبینم که قائم ما با خانواده اش در مسجد سهله اقامت گزیده است.» ابوبصیر می گوید: «گفتم: فدایت شوم! قائم همیشه در آن مسجد است؟ فرمود: آری.»13
البته با بررسی های سندی و دلایل این روایات، به طور قطع نمی توان وجود فرزند را برای آن حضرت اثبات کرد.14
2. دعاها
ابن طاووس دعای امام رضا(ص) را در مورد حضرت مهدی(عج) چنین نقل کرده است: «اللهم صل علی ولاه عهده و الائمه من ولده.»15
همچنین از آن حضرت نقل شده که دعا می¬فرمود: «اللهم اعطه فی نفسه و اهله و ولده و ذُریته و امته و جمیع رعیته ما تقربه عینه و تُسِرُ به نفسه.»16
در بخشی از صلواتی که از «ناحیه¬ی مقدسه» صادر شده، آمده است: « و صل علی ولیک و ولات عهده و الائمه من ولده و مد فی اعمارهم و زد فی اجالهم.»17
این ادعیه به صورت کلی وجود زن و فرزند را برای آن حضرت مطرح می کنند؛ اما درباره ی همین ادعیه و الفاظ آن ها نیز بین علما اختلاف نظر هست؛
برای مثال برخی دعای امام رضا(ع) «اللهم صلی علی ولاه عهده و الائمه من ولده؛ را چنین نقل کرده اند: «اللهم صل علی ولاه عهده و الائمه من بعده.»
3. اسامی فرزندان امام
روایت انباری، گویای این مطلب است که آن حضرت فرزندانی دارد؛ بدین ترتیب:
1. طاهر، فرمانروای یکی از جزایر (واقع در دریای مدیترانه)، به نام زاهره؛
2. قاسم، فرمانروای جزیره ی رائقه؛
3. ابراهیم، حاکم شهر صافیه؛
4. عبد الرحمان، حاکم شهر طلوم؛
5. هاشم، حاکم شهر عناطیس؛
داستان این شهر در بعضی از منابع ذکر شده است؛18 ولی بی شباهت به افسانه نیست و مدرک معتبری هم ندارد.19
براساس روایتی: «هر امام باید فرزند داشته باشد، به¬جز حضرت مهدی(عج) که فرزند ندارد.»20 در این صورت، عدم ازدواج آن حضرت، مخالف سنت پیامبر(ص) نیست؛ زیرا آن امام همام زندگی عادی و طبیعی مثل دیگران ندارد و پنهان-زیستی ایشان نیز براساس دستور مصلحت خداوندی است.
افراد دیگری نیز – همچون خضر(ع) و عیسی(ع) – با این که زنده¬اند، ازدواج نکرده و تشکیل خانواده نداده اند.
جزیره ی خضراء
• آیا «جزیره¬ی خضراء» که گفته می شود امام زمان(عج) در آن هستند، واقعیت دارد یا نه؟
منشا این پرسش و سایر برداشت هایی که در مورد محل زندگی امام زمان(عج) و پیوند آن با جریزه ی خضراء و مثلث برمودا صورت گرفته، داستانی است که علامه ی «مجلسی» در بحار الانوار نقل کرده است. ابتدا خلاصه ای از این داستان طولانی نقل می شود و ضمن نقد و بررسی آن، پاسخ سوال ارائه می-گردد. علامه ی مجلسی می گوید: «رساله ای یافتم مشهور به داستان جزیره ی خضراء ... و چون آن را در کتاب های روایی ندیدم، عین آن را در فصل جداگانه ای آوردم ... براساس این داستان، شخصی به نام «زین الدین علی بن فاضل مازندرانی» نقل می کند:
سال ها در دمشق نزد شیخ «عبد الرحیم خنفی» و شیخ «زین الدین علی مغربی اندلسی»، تحصیل می کردم. روزی شیخ مغربی عزم سفر به مصر کرد. من و عده ای از شاگردان با او همراه شدیم؛ تا این که به قاهره رسیدیم. استاد مدتی در الازهر به تدریس پرداخت.
پس از مدتی، نامه ای از اندلس آمد که خبر از بیماری پدر استاد می داد. وی عزم اندلس کرد. من و برخی از شاگردان با او همراه شدیم. در یکی از قریه-های اندلس، بیمار شدم؛ به ناچار استاد مرا به خطیب آن قریه سپرد و خود به سفر ادامه داد. سه روز بیمار بودم. پس از آن، روزی در اطراف ده قدم می زدم که کاروانی از طرف کوه های ساحل دریای غربی وارد شد و با خود پشم و روغن و کالاهای دیگر داشت. پرسیدم: «از کجا می آیید؟» گفتند: «از دهی از سرزمین بربرها که نزدیک جزایر رافضیان (شیعیان) است.»
هنگامی که نام «رافضیان» را شنیدم، مشتاق زیارت آنان شدم. تا محل آنان، بیست و یک روز راه بود (دو روز بی آب و آبادی و بقیه آباد). حرکت کردم و به سرزمین آبادی رسیدم. آن جا جزیره ای بود با دیوارهایی بلند و پرچم های مستحکم که بر ساحل دریا قرار داشت. مردم آن جزیره، شیعه بودند و اذان و نمازشان به شکل شیعیان بود. در آن جا از من پذیرایی کردند، پرسیدم: «غذای شما از کجا تامین می شود؟» گفتند: «از جزیره ی خضراء در دریای سفید که جزایر فرزندان امام زمان(عج) است که سالی دو مرتبه برای ما غذا می آورند.»
مدتی منتظر شدم تا کاروان کشتی ها از جزیره ی خضراء رسید. فرمانده ی آن، پیرمردی بود که مرا می¬شناخت (اسم من و پدرم را نیز می¬دانست). او مرا با خود به جزیزه¬ی خضراء برد؛ شانزده روز گذشت. آب سفیدی در اطراف کشتی دیدم و علت آن را پرسیدم؛ شیخ گفت: "این دریای سفید و آن جزیره¬¬ی خضراء است. این آب¬های سفید، اطراف جزیره¬ را فرا گرفته است و هرگاه کشتی دشمنان ما وارد آن شود، غرق می گردد." وارد جزیره شدیم؛ شهر دارای قلعه ها و برج های زیاد و هفت حصار بود ... .22
درباره ی این داستان، نظرات مختلفی ارائه شده است:
1. گروهی اندک براین عقیده اند که داستان واقعی است.
2. برخی از کسانی که اصل داستان را پذیرفته اند، آن را با «مثلث برمودا» تطبیق داده¬اند.23
3. پژوهش گران بزرگی چون «آقا بزرگ تهرانی»، علامه «شوشتری»، علامه «جعفر مرتضی عاملی»، شیخ «جعفر کاشف الغطا» و ... براین عقیده اند که داستان جزیره ی خضراء واقعیت ندارد و بر حکایت نقل شده، اشکالات متعدد سندی، تاریخی و متنی وارد کرده و آن را از درجه ی اعتبار ساقط کرده اند.24
1. بررسی سندی و منابع داستان
1-1 منابع و مدارک
این داستان ابتدا در مجالس المومنین «قاضی نورالله شوشتری» (1019، ه ق) نقل شده و آن گاه در کتاب بحار الانوار آمده است. صاحب بحار الانوار می گوید: « این داستان را در کتاب های معتبری ندیدم»؛ یعنی، آن را از یک کتاب خطی ناشناخته نقل کرده است. پس نمی¬توان منبع معتبری برای آن در نظر گرفت؛ در این صورت از درجه¬ی اطمینان و اعتبار ساقط است.
1-2 راوی داستان
راوی و شخصیت اصلی داستان، بیش از یک نفر نیست (علی بن فاضل مازندرانی) و کتاب های رجالی و معاصران او، نامی از وی به میان نیاورده و او را تایید نکرده¬اند. پس نمی¬توان به صحت روایت او اطمینان داشت.
2. بررسی متن داستان
2-1 وجود تناقضات و تضادها
در متن داستان، تضادهایی به چشم می خورد. در بخشی «سید شمس الدین» به راوی داستان می گوید: من نایب خاص امام هستم؛ ولی خودم آن حضرت را تاکنون ندیده ام (در حالی که در عصر غیبت کبری، امام نایب خاص ندارد)!. پدرم نیز آن جناب را ندیده ولی سخنش را شنیده است. اما جدم، هم خودش را دیده، هم حدیثش را شنیده است.
با این حال خود او در جای دیگر می گوید: «من هر صبح جمعه برای زیارت امام به آن کوه می روم و خوب است تو هم بروی.» شیخ محمد راوی داستان هم گفته است: فقط سید شمس الدین و کسانی مانند وی می توانند خدمت امام زمان مشرف شوند» (تناقض).
2-2 بیان نادرست احکام و عقاید
در این داستان دو نکته ی انحرافی و نادرست وجود دارد که هر دو مردود است:
الف. تحریف قرآن؛ که به اعتقاد شیعه و سنی قرآن مصون از تحریف است و این ادعا به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست.
ب. اباحه ی (نپرداختن) خمس؛ که به اتفاق فقیهان مردود است.
2-3 بیان محل زندگی امام زمان
این مطلب، خلاف بسیاری از روایاتی است که محل سکونت آن حضرت را مخفی و در شهرهای مختلف و (حتی در میان کوه ها) می داند. همین امر، منافی با حکمت و سرُ غیبت است؛ چون «پنهان زیستی» امام برای دفع خطرات احتمالی و مصون ماندن از دشمنان است و در صورت افشای محل زندگی، احتمال خطر باقی است.
2-4 وجود سیصد فرمانده و یار خاص
اگر داستان را بپذیریم، باید بگوییم که این سیصد نفر ( که منتظر ملحق شدن سیزده نفر دیگر هستند)، عمر طولانی دارند و مانند امام زندگی می کنند؛ در حالی که این مسئله هیچ مستندی ندارد و براساس روایات، آنان به¬طور ناگهانی از بسترهای خود غایب می شوند و به امام می پیوندند.25
سه جزیره ی خضراء و مدعیان مهدویت
برآیند مباحث گذشته، این است که داستان جزیره ی خضراء، اعتبار سندی و روایی ندارد و نمی تواند اثبات کند که آن جا محل سکونت امام زمان(عج) و فرزندان آن حضرت است یا این که او دارای همسر و فرزند است و ... حال بنا بر فرض این که علی بن فاضل مازندرانی، شخصی راستگو بوده و چنین جزیره ای را دیده است؛ «باید دید که آیا جزیره ی خضراء امری واقعی است یا نه و افرادی که او دیده است، چه کسانی اند؟» در پاسخ به طور خلاصه می توان گزینه های زیر را بیان کرد:
3-1 دریای سفید و جزیره ی خضراء
دریای سفید، همان دریای مدیترانه است که در زبان عرب آن را «البحر الابیض المتوسط» می نامند. دلیل نام گذاری آن نیز، سفید بودن آب دریا، به دلیل نوع رسوبات آن است. جزیره ی خضراء نیز قسمتی از انتهای جنوب غربی اسپانیای فعلی (اندلس قدیم) است که به همین نام در گذشته اشتهار داشته است و در حال حاضر نیز با نام Algeiras شناخته می¬شود.
در سال (91، ه ق) «موسی بن نصیر» (فرمان¬دار آفریقا از طرف «ولید بن عبدالملک») و طارق و یکی از فرماندهان سپاهش، آن جا را فتح کردند. از این تاریخ تا قرن نهم و دهم، جزیره¬ی خضراء در دست مسلمانان بود و حاکمانی از طرف خلفای اموی، عباسی، امویانِ اندلس و فاطمیانِ مصر، بر آن جا منصوب می-شدند. پس از آن نیز بین مسلمانان و مسیحان دست به دست می¬شد. به هر حال جزیزه¬ی خضراء مکان مشهوری در اندلس (اسپانیای فعلی) بوده است.
به نظر می رسد، علی بن فاضل، در سواحل جنوبی مدیترانه سیر کرده و از سرزمین بربرها گذشته و به جزیره ی خضراء نیز رفته است.
3-2 حکومت موحدین
سرزمین مصر و شمال آفریقا، چندین قرن تحت استیلای حکومت فاطمی (از فرق شیعه) قرار داشت. همچنین دولت موحدین –که با عقاید انحرافی مرابطین و ... به ستیزه برخاست – از نظر پایه های فکری، شباهت زیادی به شیعه داشت.
موحدین از سال 517، ه .ق به نبرد با مرابطین پرداختند و در سال 541، ه .ق اندلس را فتح کردند. بنیان گذار این حرکت، شخصی به نام «محمد بن عبدالله تومرت» بود که در «سوس» قیام کرد و خود را از فرزندان «حسن مثنی» می-دانست. افکار و عقاید وی عبارت بود از : مبارزه با منکرات و فساد حاکمان، تکیه بر نام «مهدی آل محمد» و تبلیغ وسیع از اهل مهدویت و حتی ادعای مهدویت (این که او مهدی موعود است) و ... .
آنان بر قسمت غربی اندلس تسلط یافته، جزیره ی خضراء، اشبلیله و قرطبه را فتح کردند. پس مهم¬ترین ادعای آنان (ترویج موضوع مهدویت و ادعای آن از سوی محمد بن تومرت) می توانست در شکل گیری داستان جزیره ی خضراء نقش داشته باشد. این عقیده در میان پیروان او باقی ماند، به گونه ای که برخی از آنان مرگ تومرت را منکر شدند و باور داشتند که او بار دیگر ظهور خواهد کرد.
از طرفی، مسلمانان در آن زمان دارای نیروی دریایی قدرتمند و کشتی های فراوانی بودند و بر کلیه ی سواحل دریای مدیترانه تسلط داشتند و دولت موحدین نیز در آن زمان، در اوج عظمت بوده، پایگاه دریایی بزرگ و نیرومندی تاسیس کرده بودند.
نتیجه گیری
از مجموع آن چه در این بخش گفته شد برمی¬آید که:
1. تفکر مهدویت و تکیه بر ظهور مصلح فاطمی (از نسل فاطمه¬ی زهرا(س)) از جمله موضوعاتی بوده که در آن سامان تبلیغ می شده است و عده ای در آن سامان مدعی مهدویت بوده اند. دولت فاطمی نیز «تفکر مهدویت» را نشر می-داده است.
2. امکان دارد علی بن فاضل، خود به سرزمین اندلس و جزیره ی خضراء مسافرت کرده باشد و در زمان سفر او، در جریزه ی خضراء، حکومتی شیعی و از اعقاب موحدان و یا خاندان¬های دیگر شیعی حاکم بوده¬اند؛ ولی علی بن فاضل، مهدی موعود مورد ادعای آنان را با معتقدات شیعه ی اثنا عشری، اشتباه گرفته و هنگام نقل نیز، عقاید خود را با آن مخلوط کرده است.
3. احتمال دارد علی بن فاضل، خود به سرزمین اندلس و ... سفر نکرده است بلکه از دیگرانی که در آن سرزمین (و جزیره¬ی خضراء) تردد داشته اند، اخباری را از حکومت مهدی (ابن تومرت) و فرزندان و جانشینان او و یا دیگر حکومت های شیعی، شنیده و آرمان¬های خود را با آن چه که شنیده است، تطبیق داده و یا داستانی از سفر خود به جزیره ی خضراء بیان کرده و افرادی هم که آن را شنیده اند (به علت کم اطلاعی از حوادث تاریخی آن زمان)، بدون هیچ نقدی، نقل کرده¬اند.
حاصل آن که ماجرای جزیره ی خضراء، مخلوطی از واقعیات آن زمان است که رنگ شیعه¬ی اثنا عشری به آن زده شده و در کتاب های شیعه راه پیدا کرده است.26
ارتباط بین جزیره ی خضراء و مثلث برمودا نیز منتفی است و به هیچ عنوان، نمی توان آن دو را بر هم تطبیق داد و آن جا را محل زندگی امام زمان (عج) دانست. علاوه بر این که مثلث برمودا، همواره محل زندگی، مسابقه، تفریح و ... بوده است و مشکلات یاد شده برای کشتی ها و هواپیماها در بعضی از کتاب ها، همیشگی نبوده و گاهی اتفاق می افتاده است.27
در پایان، گفتنی است، در موضوع امام زمان(عج) که از عقاید حتمی و جهانی همه ی مسلمانان است، سزاوار نیست که با اتکا به خبرهای غیر موثق و حدسیات، سخن گفت.
منابع:
1. بحار الانوار، ج52، ص154؛ کمال الدین، ج2، ب33، ج21.
2. کافی، ح1، ص340، ح16، باب فی الغیبه.
3. الغیبه النعمانی، ص182؛ اثبات الهداه، ج3، ص550، ح559.
4. اقبال الاعمال، ص298.
5. منتخب الاثر، ص319.
6. بحار الانوار، ج53، ص152.
7. همان، ج52، ص152.
8. همان، ص583، ح776.
9. ر. ک: توجهات ولی¬عصر(عج) به علما و مراجع، ص146- 155.
10. محمد صدر، تاریخ غیبت کبری، ص80 و 81.
11. نجم الثاقب، ص224.
12. الغیبه، ص102.
13. جمال الاسبوع، ص512.
14. اثبات الهداه، ج3، ص583، ح776.
15. برای مطالعه درباره¬ی این روایات ر. ک: حبیب الله ظاهری، ص495 و 496.
16. جمال الاسبوع، ص51.
17. بحار الانوار، ج95، ص232.
18. کتاب الغبیه، ص107؛ بحار الانوار، ج52، ص22.
19. ر. ک: نجم الثاقب، ص220 – 222 ؛ بحار الانوار، ج53، ص213-221.
20. ر. ک: ابراهیم امینی ، دادگستر جهان، ص201 و 202.
21. کتاب الغبیه، ص134.
22. بحار الانوار، ج52، ص159؛ اثبات الهداه، ج7، ص371.
23. ر. ک: ناجی نجار، جزیره¬ خضراء و تحقیقی پیرامون مثلث برمودا؛ سید جعفر رفیعی، جزیره¬ی خضراء.
24. سید جعفر موسوی نسب، مقاله¬ی جزیره¬ی خضراء، نینوا و انتظار، تاملی نو، ص26
25. برای مطالعه¬ی بیشتر ر. ک: سید جعفر مرتضی عاملی، جزیره¬ی خضراء در ترازوی نقد، ص201 و 229؛ ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ص205 و 206.
26. ر. ک: مجتبی کلباسی، بررسی تاریخی داستان جزیره¬ی خضراء، فصل-نامه¬ی انتظار، ش2، ص110 – 126.
27. برای مطالعه¬ درباره¬ی «مثلث برمودا» و عدم ارتباط آن با جزیره¬ی خضراء ر. ک: مجتبی کلباسی، بررسی افسانه¬ی جزیره¬ی خضراء، فصل¬نامه¬ی انتظار، ش3، ص131 و ش4، ص159؛ سیدجعفر مرتضی آملی، جزیره¬ی خضراء در ترازوی نقد، ص229-240.